۱۳۹۸ اسفند ۱۰, شنبه

جَعفَر بن محمد مُطَوَّعِي مُستَغفِرِي نَخشَبِي نَسَفِي حَنَفِي

    إمام حافظ کبیر أبوالعباس جعفر بن محمد بن معتز بن محمد بن مُستَغفر بن فتح بن إدریس مُطَوِّعِي مُستَغفَرِي نَخشَبِي نَسَفِي حَنَفِي جَلَّاب معروف به محدث ماوراء النهر یکی از علمای بزرگ دوران خود در ماوراء النهر و خراسان می باشد.(2، 7 و 8) انتساب وی به مستغفرِي چنانکه سمعانِي، ابن اثیر و دیگران گفته اند، نسبتش به یکی از اجداد او بوده است.(9) انتسابش به نسفِي نسبت وی به نسف یکی از اقالیم معروف است، که تعداد زیادی از علماء از آن سرزمین برخاسته اند.(9) انتسابش به نخشیِي نسبت آن به نخشب یکی از شهرهای ماوراء النهر می باشد.(9) انتسابش به مطوعِي نسبت وی به پدرش که از جملۀ مُطَاوِعَه بوده، و آن ها گروهی از مسلمانان بوده اند که در راه جهاد به حدود و ثغور سرزمین های اسلامِي می رفته اند.(9) انتسابش به حنفِي از آن است که او در فقه پیرو مذهب فقهی حنفِي و در کلام و عقائد پیرو إمام أبوالحسن أشعرِي بوده است.(13) و انتسابش به جلاب نسبت آن به کسب پدرش بوده، که جلابی می کرده، یعنی حیوانات و چهارپایان را خرید و فروش می نموده است.(9)
   جعفر بن محمد مستغفرِي مردی فقیه، محدث، فاضل، شاعر، مؤرخ، نویسنده، مفتی، خطیب نسف در روزگارش، شخصیتی مبرز و صاحب تصانیف بسیاری بوده است. موصوف در سال 350 هجری قمری مطابق سال 961 میلادی در خانواده أی دانشمند و عالم در شهر نسف متولد گردید، پدرش أبوعلی محمد بن معتز مستغفری از علمای منطقۀ خود بود، و پدر بزرگش  أبوبکر معتز بن محمد مستغفری محدث و از روات حدیث به شمار می رفت.(6 و 13) وی در سرخس، مرو، نسف و دیگر شهر های خراسان زندگی کرد، و در نزد علماء و دانشمندان خراسانِي تحصیل علم نمود. او از محضر درس اباحفص أحمد بن محمد عجلِي استفاده کرد، سپس در مجلس درس ابومحمد عبدالله بن محمد بن ذر رازِي حاضر شد، بعد از آن به سرخس رفت و در مجلس درس زاهر بن احمد سرخسِي شرکت کرد، سپس به بخارا رفت و در مجلس درس حافظ محمد بن احمد غنجار شرکت نمود، بعد از آن به مرو رفت، و از محضر أبوالهیثم محمد بن مکی استفاده برد.(9 و 13)
    إمام ذهبی می گوید: چنان که می دانم أبوالعباس جعفر بن محمد مستغفرِي به عراق نرفته، و آورده است که مستغفری به همراه أبوجعفر محمد بن أسد بن طاووس زامینِي برای تحصیل علوم به شهر های خراسان به مسافرت پرداختند، اما أبوالعباس مستغفرِي در خراسان باقی ماند، و أبوجعفر محمد بن أسد زامینِي عازم عراق، حجاز و موصل شد. و مستغفرِي از زامینِي در کتاب فضائل القرآن به عنوان رفیق سفر خود توصیف نموده، و در حدیث شماره 896 می گوید: أبوجعفر محمد بن أسد بن طاووس زامینِي رفیق سفرم برایم گفت....... أبوالعباس جعفر بن محمد مستغفرِي به دارالسلام بغداد نرفته اما از بعضی از بغدادی ها در ماوراء النهر مانند أبِي ذر عمار بن محمد بن مخلد بغدادِي ساکن بخارا حدیث روایت نموده است.(9) 
    جعفر بن محمد مستغفرِي از أبِي علی زاهر بن أحمد سرخسِي، إبراهیم بن لقمان، أبِي سعید عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب رازِي، علی بن محمد بن سعید سرخسِي، محمد بن حسین حدادِي، جعفر بن محمد بخارِي، حافظ خلیل بن احمد بن محمد بن موسی قاضِي، عمار بن محمد بن محمد بن جبیر بن عبدالله تمیمِي، محمد بن أحمد بن محمد بن إبراهیم بن عبده سلیطِي، فقیه شافعِي محمد بن عبدالله أودنِي، محدث ماوراء النهر حافظ أحمد بن علی سلیمانِي، عبدالرحمن بن أحمد عجلِي و در نسف از أبا سهل هارون بن أحمد استرآبادِي و أبامحمد عبدالله بن محمد بن زَر رازِي و در بخارا از حافظ أباعبدالله محمد بن أحمد بن محمد بخاری معروف به غنجار صاحب تاریخ بخارا و در مرو از أبا الهیثم محمد بن مکِي کُشمَیهَنِي و خلق بسیاری دیگر حدیث روایت نموده، و از او پسرش أبوذر محمد بن جعفر بن محمد مستغفرِي که بعد از پدر جانشین وی و خطیب شهر نسف گشت، قاضی أبوعلی حسن بن عبدالملک نسفِي، أبونصر أحمد بن جعفر کاسنِي، حافظ أبومحمد حسن بن محمد بن قاسم کُوخَمِيثَنِي سمرقندِي، خطیب إسماعیل بن محمد نوحِي، محمد بن إسماعیل کشِي، حسن بن أحمد بن إبراهیم بن أحمد بن فراس مکِي، یوسف بن حسن، حافظ عبدالعزیز بن محمد نخشبِي، حافظ أبوالمعالی محمد بن محمد بن زید علوِي بغدادِي ساکن سمرقند،  أبوبکر محمد بن أحمد بلدِي نسفِي، إسماعیل بن طاهر بن یوسف جوبقِي نسفِي، أبوالمظفر هناد بن إبراهیم نسفِي، یحیی بن هارون بن میکال بن جعفر میکالِي از اهالی کش، حافظ واصل بن حمزه، حافظ أبوسعید بن أبِي الخیر میهنِي، قاضی أبومنصور محمد بن عبدالجبار سمعانی پدر بزرگ أبوسعد عبدالکریم سمعانِي صاحب کتاب الأنساب و جماعتی دیگر روایت کرده اند.(2 ، 9 و 10)
   أبوالعباس جعفر بن محمد مستغفرِي را تعداد زیادی از علماء از متقدمین و متاخرین توصیف نموده، و او را به عنوان امام روزگارش، محدث سرزمینش و خطیب شهرش یاد کرده اند. باخرزِي می گوید: أبوالعباس مستغفرِي إمام، خطیب و مفتِي شهر نسف بود، و مانند وی در آن شهر پیدا نمی شود. أبن اثیر در کتاب اللباب فِي تهذیب الأنساب می نویسد: مستغفرِي خطیب نسف شخصیتِي فقیه، فاضل، کثیرالروایه، صدوق، حافظ و دارای تصانیفی نیکو بوده، و مانند وی در بلاد ماوراء النهر در روزگارش نبوده است. إمام شمس الدین أبوعبدالله ذهبِي در کتب سیر أعلام النبلاء و تذکرة الحفاظ می نویسد:  أبوالعباس مستغفرِي أمام، حافظ، علامه، مصنف و محدث ماوراء النهر در روزگارش بوده است. أبوسعد عبدالکریم سمعانی در کتاب الأنساب أورده است: خطیب نسف(مستغفرِي) شخصیتی فقیه، دانشمند و محدثی بزرگ بود، که روایات فراوانی را روایت کرده، و انسانی راستگو می باشد. همچنین توصیف وی در کتب علمای احناف آمده است، از جمله حافظ عبدالقادر قرشِي، زین الدین قاسم بن قُطلُوبَغَا صاحب کتاب تاج التراجم و لکنوِي در کتب شان او را فقیه، فاضل، محدث، کثیرالروایه، صدوق و حافظ گفته، و می گویند: در ماوراء النهر در روزگارش عالمی مثل او نبوده است. ابن ناصرالدین می گوید: جعفر بن محمد مستغفرِي در بین هم ردیفانش حافظ و مصنفی ثقه و برجسته بوده، اما در بعضی حالات روایات ساختگی را بدون بیان علل آن ذکر می کرده است.(3، 5، 9 و 13)
   أبوالعباس جعفر بن محمد مستغرِي در سرودن شعر نیز مهارتی تمام داشته است، چنان که أبِي الحسن علی بن حسن باخرزِي متوفی 467 هجری قمری در کتاب دُمیَةُ القَصر و عَصرَةُ أهل العَصر فِي طبقات الشعراء می نویسد: شیخ أبومحمد حسن بن أحمد سمرقندِي محدث در نیشابور برایم شعر ذیل را از سروده های أبوالعباس جعفر بن محمد مستغفرِي نوشته است:
جُزتُ الثمانینَ مِن عُمرِي وَأحوالِي   وفُقتُ فِي العُمرأعمامِي وَ أخوالِي   ما عاشَ ما عشتُ منهُم واحدٌ فلقد   خُصِصتُ مِن رَبِّي المُسدِي بأفضال (9)
   جعفر بن محمد مستغفرِي در پایان ماه جمادی الاول سال 432 هجری قمری مطابق سال 1041 میلادی به عمر هشتاد و دو سالگی در شهر نسف درگذشت، و قبر وی در نسف به سمت بیابان است.
تصانیف أبوالعباس جعفر بن محمد مستغفرِي:
 1 – کتاب تاریخ نَسَف، نسف که آن را نخشب نیز می گویند، و امروزه بنام قرشِي یاد می شود، از شهرهای کهن ماوراء النهر می باشد، که در درۀ قشقه دریا(کشک رود) بر جادۀ بخارا به بلخ واقع گردیده، و امروزه مرکز استان قشقه دریای ازبکستان است، و جمعیت آن طبق  آمار سال 2006 میلادی بالغ بر 227000 نفر می گردد. به نوشتۀ ریحانة الادب، از بلاد ماوراء النهر و ما بین جیحون و سمرقند و در 150 هزار گزی بخارا واقع و شهری بزرگ و پر جمعیت است، و دهات بسیاری دارد، و آن از زیباترین، معمورترین و بزرگترین بلاد ماوراء النهر است، و در این اواخر به قارشی معروف گردیده است، به مناسبت نهر قارشی که از وسط آن می گذرد. کبک خان قصری در دو فرسخی نخشب ساخت، و از آن جا که مغولان قصر را قرشی می گفتند، این نام در میان ترک زبانان محل برای این شهر رایج شد. عزیزالدین نسفی از عارفان سدۀ هفتم هجری، ضیاء الدین نخشبِي از پارسی گویان ساکن هند، احمد نخشبِي رهبر نهضت اسماعیلیان در ماوراء النهر منسوب به این شهر اند. فقیه حنفی ابوالبرکات حافظ الدین نسفِي نیز از این شهر بود. ماه نخشب نام ساختۀ دست المقنع است که آن را به عنوان معجزۀ خویش به مردم نشان می داد.(2 و 4 و 11)
 2 – کتاب تاریخ کَش، کش یا شهر سبز شهری قدیمی در مسیر جادۀ قدیم تجاری سمرقند به بلخ واقع در جمهوری ازبکستان کنونی است. بنا بر روایت منابع چینِي شهر کش در قرن هفتم میلادی بنیاد نهاده شده است، و به سبب سرسبزی و خرمی این شهر آن را کش دلکش می خواندند. جغرافی نویسانی چون استخری، ابن حوقل و مقدسی این شهر را به دقت توصیف کرده اند. در عهد سامانی شهر قدیم(شهرستان) و ارگ آن(کهندژ) متروک و فقط ناحیۀ بیرونی شهر(رباط) مسکونی بود. شهر جدید کش در نزدیکی شهر کهن پیش از اسلام احداث شد. در تاریخ مغول از آن یاد نمی شود و ظاهراً شهر بدون مقاومت در سال 617 هجری قمری تسلیم مغولان شده بود. نام شهر سبز در نیمه های قرن هشتم هجری قمری بر آن نهاده شد. امیر تیمور که متولد ناحیه کش بود، در آن شهر بناهای بسیار ساخت که مشهور ترین آن ها قصر آق سرای است که معماران خوارزمی ساختند. از این بنا اندک ویرانه أی بر جاست. در قرن دهم هجری قمری از آن به عنوان شهری مهم یاد شده است. در قرن نوزدهم یعنی در سال 1860 میلادی امیر نصرالله بخارائی کش را تسخیر کرد، اما جانشین او آن جا را در سال 1865 میلادی از دست داد. و در سال 1870 روس ها شهر سبز را به امیر بخارا واگذار کردند. امروزه شهر سبز در قیاس با نخشب(نسف یا قرشی) شهر کوچک است. (از نسف و کش تعداد زیادی از بزرگان علم و ادب بر خاسته اند).(2 و 4 و 12)
3 – تاریخ سمرقند.(9)
4 - کتاب خُطب النبی(ص).(1 ، 2و 9)
 5 - کتاب دلایل النبوة.(1 ، 2و 9)
 6 - کتاب فضایل القرآن العظیم.(1 ، 2و 9)
 7 - کتاب الایام واللیالی.(1 و 9)
 8 - کتاب الدعوات، در حدیث.(1 ، 2و 9)
 9 - کتاب المناسبات.(1)
 10 - کتاب الوفا.(1 و 9)
 11 - کتاب معرفة الصحابه.(1 ، 2و 9)
12 – کتاب الشمائل والدلائل.(2 و 9)
13 – کتاب الطب النبوِي.(2 و 9)
14 – کتاب التمهید، در تجوید.(6)
15 – کتاب المسلسلات، در حدیث.(9)
16 – کتاب المؤتلف والمختلف.(9)
17 – کتاب الزیارات، اضافاتی بر کتاب المختلف والمؤتلف تالیف عبدالغنی بن سعید.(6)
18 – کتاب الرقی.(9)
19 – کتاب الأوائل.(9)
20 – کتاب المنامات.(4 و 9)
21 – کتاب درالخرقة.(9)
22 – کتاب حج أبِي حنیفة.(9)
23 – کتاب الشعر والشعراء.(9)
24 – کتاب فِي الحکمة.(9)
منابع و مآخذ:
1 - کشف الظنون - جلد پنجم – حرف جیم - صفحه 209 – تالیف مصطفی بن عبدالله رومی حنفی مشهور به حاجی خلیفه – عربی.
2 – سیر أعلام النبلاء – جلد سوم – صفحه 1279 – به شماره 4014 – تالیف شمس الدین أبوعبدالله ذهبِي – عربی.
3 – الانساب – جلد پنجم – صفحه 286 – حرف میم – تالیف أبوسعد عبدالکریم سمعانِي – عربی.
4 – الوافِي بالوفیات – جلد یازدهم – صفحه 115 و 116 – به شماره 2875 – تالیف صلاح الدین خلیل بن ایبک صفدِي – عربی.
5 – شذرات الذهب – جلد سوم – صفحه 411 – حوادث سال 432 – تالیف شهاب الدین عبدالحی معروف به ابن عماد حنبلی – عربی.
6 – اعلام زرکلی – جلد دوم – صفحه 128 – حرف جیم – تالیف خیرالدین زرکلی – عربی.
7 – معجم المؤلفین – جلد اول – صفحه 498 – به شماره 3741 – تالیف عمرزضا کحاله – عربی.
8 – هدیة العارفین – جلد اول – صفحه 253 - - حرف جیم – تالیف اسماعیل باشا بغدادِي – عربی.
9 – فضائل القرآن – جلد اول – از صفحه 67 الی صفحه 99 – تالیف أبِي العباس جعفر بن محمد مستغفرِي – مقدمه بقلم دکتور احمد بن فارس السلوم – عربی.
10 – موسوعة الحدیث – معلومات عن الراوِي – مقاله جعفر بن محمد بن معتز مستغفری – عربی.
11 – ویکی پیدیا – دانشنامه آزاد – مقاله نخشب – آخرین ویرایش 26 مارچ سال 2019 میلادی ساعت 55/ 14 دقیقه – فارسی.
12 – سایت دریچه – مقاله کش – به نقل از دانشنامه آزاد پارسی.
13 –سایت ویکی نور – دانش نامه تخصصی کتاب شناسی و زندگی نامه – آخرین ویرایش سال 2020 میلادی – فارسی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

إبراهیم بن عبدالله هروی:

  -     حافظ استاد أبوإسحاق إبراهیم بن عبدالله بن حاتم هروِي ساکن بغداد شخصیتی متکلم، قارِي، صدوق و یکی از مشاهیر محدثین بوده، و اصل او از ه...