۱۳۹۷ بهمن ۱۸, پنجشنبه

زُهَیر بن أبِي سُلمی مزنِي

زُهیر بن أبِي سلمی ربیعه بن رباح بن قرط بن حارث بن مازن بن ثعلبه بن ثور بن هذمه بن لاطم بن عثمان بن مزینه بن إد بن طابخه بن الیاس بن مضرر بن نزار بن معد بن عدنان مزنِي یامزینِي بوده، و فردی حکیم و یکی از سه شاعر مشهور متقدمین عرب است. و آن دوی دیگر امرء القیس و نابغه ذبیانی می باشند. زُهَیر صاحب معلقه أی از معلقات سبع بوده،(1) و نامبرده به حکیم الشعراء شهرت دارد. وی در زمان جاهلیت در بلاد مزینه در قبیلۀ بنِي غطفان و در نزدیکی شهر مدینه متولد گردیده، و در منطقۀ حاجر از توابع نجد ساکن بوده است. فرزندان زهیر بعد از اسلام نیز زندگی را در همان جا ادامه دادند.(2) زهیر را دو خواهر بنام های خنساء و سلمی بود، که آن ها نیر از جملۀ شاعران نامدار بودند. موصوف دو بار از همان قبیله غطفان همسر گرفت. بار اول زنی بنام أم أوفی که نام وی در معلقه وی آمده است:
         أمِن   أمِّ أَوفی  دِمنَةٌ  لَم تَکَلّمِ      بِحَومَانَةِ      الدُرَّاجِ      فَالمُتَثلّمِ      وَ دَارّ  لَهَا  بِالرَقمَتَینِ  کَأَنَّهَا      مَرَاجِعُ وَشمٍ فِي نَوَاشِرِ مِعصَمِ
         بِهَا العَینُ وَالأرآم یَمشینَ خِلقةٌ     وَ أطلاؤُهَا یَنهَضنَ مِن کُلِّ مَجثِمِ      وَقَفتُ بِهَا بَعدِ عِشرِینَ حِجَّةٌ      فَلَأ    عَرَفتُ الدارَ  بَعدَ التَوَهُّمِ
ترجمه: آیا در سرزمین های حومانة الدراج و متثلم هیچ خرابه أی از ام اوفی سخن نمی گوید؟ آیا از خانۀ او در رقمتین که چون خال های کبود بر ساعد زنی نمودار بود، دیگر ندائی بر نمی آید؟ پس از بیست سال که بر آن دیار می گذرم، باید دیدگانم را برهم نهم، و به فکر فرو روم، تا مکان خرگاهش را بیاد بیاورم.(5)
اما به سبب مرگ فرزندان این زن، او را طلاق داد، و کبشة بنت عَمَّار غطفانیه را بزنی گرفت، و از او صاحب دو پسر بنام های کعب و بجیر شد، که این دو نیز شاعر بودند. و کعب قصیدۀ معروف – بِأنت سعاد – راسروده است. و از جمله نواسه گانش عقبة المضرب بن کعب بن زهیر و سعید نیز شاعر بوده اند. و عمرو بن سعید و عوام بن عقبه از نبیرگانش نیز شعر می سروده اند.(1)
   حنا الفاخوری نویسنده کتاب تاریخ ادبیات زبان عربی می گوید: زهیر در سال 530 میلادی متولد و در سال 627 میلادی درگذشت.(5) اما بعضی دیگر از مورخین گفته اند: زهیر در سال 520 میلادی متولد و در سال 609 میلادی وفات یافت. و در بعضی از روایات آمده است که: زهیر قریب به صد سال عمر نمود. چنان که تاریخ نویسان از شعری که در مورد آغاز جنگ داحس والغبراء سروده، تخمین زده اند که: زهیر در سال 530 میلادی زاده شده، اما سال مرگ وی مابین سال های 611 و 627 میلادی و قبل از بعثت رسول الله (ص) بوده است. زهیر یکی از معروف ترین شاعران عرب جاهلی و یکی از فحول شعرای عرب بوده، و یکی از صاحبان (المعلقات السبعة) می باشد.(1 و 2)
   خیرالدین زرکلی در کتاب اعلام می نویسد: زهیر بن أبِي سلمی حکیم الشعراء دوران جاهلیت و از ائمه ادب عرب بود، و شعرش بر شعر تمامی شعرای دیگر عرب برتری داشت. ابن الأعرابِي می گوید: توانائی که ظهیر در شعر داشت، برای دیگران نبود. از وی پدرش، خالویش، خواهرانش سلمی و خنساء، پسرانش کعب و بجیر همگی شاعر بودند. زهیر را دیوان شعری است، که توسط مستشرق المانی دیروف تحت عنوان زهیر و اشعارش به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1892 میلادی در مونشن به چاپ رسیده است.(3) دیوان  زهیر در سال 1888 میلادی در دانشگاه لیدن کشور هالند و در سال 1905 در مصر نیز به چاپ رسیده است. و معلقۀ او را زوزنی و تبریزی شرح نموده اند. و به زبان های لاتینی، فرانسوی و انگلسی ترجمه شده است.(5)
   در لغت نامه دهخدا آمده است: زهیربن أبِي سُلمی در وصف دقیق و در تنسیق کلام متین بوده، و از مشهورترین شعرای عصر خود به شمار می رفت، او را دیوانی است، و یکی از سه شاعر متقدم عرب است، و آن دوی دیگر امرئ القیس و نابغۀ ذبیانِي اند، خلقی عالی و منزلتی بزرگ و ثروتی فراوان داشت. اغلب خویشاوندانش از جمله پدر، خالو، خواهر و........ شاعر بودند، و اشعار او در روح عرب تاثیر فراوان داشت، و در نزد امراء ذبیان خصوصاً هرم بن سنان و حارث بن عوف مقرب بود. زهیر به تهذیب و تنقیح اشعار خود اهتمام داشت، تا آنجا که قصائد وی به حولیات معروف گردیده است، زیرا هر قصیده را در چهار ماه تنظیم می کرد، و چهار ماه آن را بر شعرای دیگر عرضه می داشت، و بدین طریق اشعارش در غایت روانی و جودت و با پند و موعظه آمیخته بود، و از بکار بردن الفاظ سست و لغو احتراز می کرد.(4)  در ادبیات فارسی نیز از زهیر و اشعارش یادآوری شده، از جمله منوچهری در وصف او گوید:
                                 صلصل خواند همی شعر لبید و زهیر           نارو راند همی مدح جریر و خثم    
                                 با  خط  ابن مقله  و  با  حکمت زهیر           با حفظ ابن معتز و با صحبت ابی (4)
   حنا الفاخورِي در کتاب تاریخ ادبیات زبان عربی می نویسد: زهیر بن أبِي سلمی ربیعه از قبیله مزینه و مزینه از مضر است. زهیر در نجد متولد شده، پدرش ربیعه قوم خود را ترک گفت، و به قبیله غطفان پیوست، و با دختری از آن قبیله بنام ام عمرو ازدواج کرد، و در همان جا بماند. ربیعه از آن دختر صاحب زهیر شد، و زهیر در میان قبیلۀ غطفان رشد یافت. در میان غطفانیان مردی زمینگیر بود، خردمند و توانگر، او بشامۀ شاعر دائی(خالوی) ربیعه پدر زهیر بود. زهیر ملازم او شد، و از او شعر آموخت، و نیز آموخت که چسان در اصلاح امور قبیلۀ خود گام بردارد. آنگاه به شاگردی نزد شوهر مادرش اوس بن حجیر زعیم مکتب مضری رفت، و سبک او را در شعر اختیار کرد. زهیر به یکی از بزرگان قوم بنام هرم بن سنان پیوست. او به کرم و بزرگواری اشتهار داشت، و مردی نیکخواه و صلح دوست بود، زهیر بهترین قصائد حتی معلقۀ خود را در ستایش او سرود. زهیر در معلقۀ خود هرم بن سنان و حارث بن عوف را که وسیله صلح میان عبس و ذبیان در جنگ السباق شده بودند مدح گفته است. هرم شعر زهیر را دوست می داشت، و به او مال فراوان می بخشید، از این رو زهیر چنانکه درباره اش گفته اند در جاهلیت سروری توانگر، بردبار و معروف به پرهیزگاری بود. زهیر در حدود سال 627 میلادی در سنی قریب به 90 سالگی وفات یافت، و این سال ها را با وقار و بردباری به سر آورد. همواره از منادیان صلح و نیکی و دوستدار حقیقت بود. بعضی از مورخان به سبب گرایش های صادقانۀ دینی و ایمان او به رستاخیز و روز حساب گفته اند که نصرانی بوده است. زهیر بن ابی سلمی در کنف تربیت بشامه دائی(خالوی) پدرش که مردی حکیم و دوراندیش و خردمند بود پرورش یافت و متخلق به اخلاق او شد. زهیر پایداری در گفتار و کردار را چه در خود و چه در دیگران دوست می داشت، همچنین ستایشگر بردباری، مسالمت و حق بود. حکیمانه اندرز می گفت، و عادلانه قضاوت می کرد، و با هر عمل ناپسندی که در خور حیات اجتماعی نبود، مبارزه می کرد. او همواره جانب عقل، عفت و تهذیب اخلاق را که شیوۀ فاضلان قوم عرب بود می گرفت. زهیر در معلقۀ خود آنجا که می خواهد زشتی جنگ را بیان دارد. از صحنه های وحشت انگیز آن و تاثیرات آن بر نسل و زرع سخن می گوید:
      وَ مَالحَربُ إلّا مَا عَلِمتُم وَ ذُقتُم        وَ مَا هُوَ عَنهَا بِالحَدِيثِ المُرَجَّم       مَتَی تَبعَثوهَا،تَبعَثوهَا ذَمِيمَةٌ        وَ تَضرَ إذَا ضَرَّیتُمُوهَا فَتَضرَمِ
                                      فَتَعرُکُّمُ عَرکَ الرَحَی بِثِفالِهَا              وَ تَلقَح کِشَافاً، ثُمَّ تَنتَج فَتُتئِمِ
ترجمه: جنگ چیزی جز آنچه دیدید، نیست. آنچه می گویم از روی گمان نیست. هرگاه جنگ را بر انگیزید، زشتی را بر انگیخته اید، زیرا وقتی آتش جنگ بر افروخته گردد، آزمندی آن نیز افزوده گردد. و وقتی آسیاب جنگ به چرخش آید، آدمیان به مثابۀ دانه های هستند، که میان سنگ زیرین و زبرین خرد می شوند. جنگ اهریمنی است که هر سال دو بار آبستن شود، و توأمان زاید.(5)
   زهیر از عاقبت اعمال کسانی که با مردم به راه مدارا نمی روند، سخن می گوید، آن را به وحشی درنده أی تشبیه می کند، که با چنگ و دندان آدمی را بردرد:
                                      وَ مَن لَا یُصَانِع فِي أُمورٍ کَثِيرَةٍ           یُضَرَّس بِأنیابٍ وَ یوطَأ بِمَنسِمِ
ترجمه: آن کس که با مردم مدارا نکند، در زیر دندان های سوانح روزگار دریده شود، و در زیر پای حوادث خرد گردد.(5)
   زهیر به اصلاح جامعه سخت مشتاق است. هرکس را که عملی خیر کند، و در استواری رشته های صلح در میان مردم کوشش روا دارد، دوست می دارد، و گمراهان را اندرز می دهد، تا از گمراهی باز آیند:
فَلَا تَکتُمُنَّ اللهَ مَا فِي صُدُورِکُم     لِیَخفَی، وَ مَهمَا یَکتَمِ اللهُ یَعلَمِ!      یُؤَخَر فَیوضَع فِي کِتَابٍ فَیُدَّخَر      لِیَومِ الحِسَابِ أَو یُعَجَّل فَیُنقَمِ
ترجمه: اندیشۀ نا پاک حود را از خدای در دل پنهان مسازید، که هر چه را در دل پنهان دارید، خدا به آن آگاه است. اعمال گناهکاران را در نامه أی ثبت می کنند، و برای روز رستاخیز می گذارند، یا در همین دنیا از آنان انتقام می گیرند.(5)

منابع و مآخذ:
1 – ویکیبیدیا الموسوعة الحرة( دائرة المعارف عربی) – تاریخ نشر 18 نوامبر 2018 ساعت 54/ 13 دقیقه – عربی.
2 - ویکی پیدیا – دانشنامه آزاد – آخرین ویرایش 24 اکتبر 2018 ساعت 01/ 17 دقیقه – فارسی.
3 – اعلام زرکلی – جلد سوم – صفحه 52 – حرف زای – تالیف خیرالدین زرکلی – عربی.
4 – لغت نامه دهخدا – جلد نهم – صفحه 13046 – تالیف علامه علی اکبر دهخدا – فارسی.
5 – تاریخ ادبیات زبان عربی – از صفحه 112 الی صفحه 124 – تالیف حنا الفاخوری – ترجمه عبدالحمید آیتی – فارسی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

إبراهیم بن عبدالله هروی:

  -     حافظ استاد أبوإسحاق إبراهیم بن عبدالله بن حاتم هروِي ساکن بغداد شخصیتی متکلم، قارِي، صدوق و یکی از مشاهیر محدثین بوده، و اصل او از ه...