حافظ
أبوإسحاق عمرو بن عبدالله بن علِي یا عبید یا أبِي شَعِيرَه سَبِيع(ذِي یَحمد) بن
صعب بن معاویه بن کَثِير بن مالک بن جُشَم بن حاشد بن جُشَم بن خَیوان بن نوف بن
هَمدان هَمدانِي سَبِيعِي کُوفِي شیخ، عالم و محدث کوفه و از علمای عاملین و اجله
تابعین بوده است، رحمه الله. موصوف در سال 33 یا 34 هجری قمری مطابق سال 653
میلادی در زمان خلافت حضرت عثمان(رض) متولد گردید. شریک به نقل از وی گفته است: من
سه سال از خلافت حضرت عثمان(رض) باقی مانده بود، که زاده شدم، و حضرت علی کرم الله
وجهه را دیدم. نامبرده در زمان خلافت معاویه(رض) در جنگ با قوای امپراطوری
بیزانطین(روم شرقی) اشتراک داشت، عمر زیادی نصیبش گردید، و در آخر عمر بینائی خود
را از دست داد. او در ایام مختار در خراسان بود، چنان که أبوبکر بن عیاش می گوید:
از أبوإسحاق سوال کردم، که در ایام مختار کجا بودی؟ گفت: در خراسان غائب بودم.
أبوإسحاق سبیعِي مرد عابد و پرهیزگاری بود، او زیاد روزه می گرفت، تمام ماه های
حرام و روزهای دوشنبه و پنج شنبه را روزه داشت. نامبرده در سال 127 هجری قمری
مطابق سال 745 میلادی در شهر کوفه درگذشت، و جمع بسیار کثیری در جنازه اش اشتراک
نمودند.(1، 6و 9)
موصوف از أربّده تمِيمِي صاحب تفسیر، أرقم بن
شُرَحبیل، أسامه بن زید بن حارثه بعضی گفته اند: از وی حدیث نشنیده بلکه او را
دیده است، أسود بن هلال محاربِي، أسود بن یزید نخعِي، أشعث بن قیس کِندِي، أغر بن
سُلَیک، أغر أبِي مسلم، أنس بن مالک، براء بن عازب، یزید بن أبِي مریم سَلُولِي،
جابر بن سَمرَه، جَبلَه بن حارثه کلبِي عموی أسامه بن زید بن حارثه، جریر بن
عبدالله بَجَلِي، جَرَيّ بن کُلَیب نَهدِي، حارث بن عبدالله أعور، حارثه بن
مُضَرِّب، حارثه بن وهب خُزاعِي، حُبشِي بن جُنَاده، حِمَّان برادر أبِي شیخ
هُنائِي، خالد بن عُرفُطه عُذرِي، خالد بن قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب، خَیثَمَه
بن عبدالرحمن جُعفِي، دارم کوفِي، ذَکوان أبِي صالح سَمَّان، ذِي الجَوشن ضُبابِي،
رافع بن خَدِيج، ربیع بن براء بن عازب، زبیر بن عَدِي، زید بن أرقم، زید بن
یُثِيع، سائب پدر عطاء بن سائب، سعد بن عیاض ثُمالِي، سعید بن جبیر، سعید بن ذِي
حُدَّان، سعید بن أبِي کَرب، سعید بن وهب خَیوانِي، سلمه بن قیس أشجعِي، سلیمان بن
صُرد خُزاعِي، شریح قاضِي، شُرَیح بن نُعمان صائِدِي، شریک بن حنبل، شِمر بن ذِي
الجَوشن، صَعصَعه بن صُوحان، صِلَه بن زُفَر عبسِي، ضحاک بن قیس فِهرِي، طلحه بن
مُصَرِّف، عابِس بن ربیعه، عاصم بن ضَمره سَلُولِي، عاصم بن عمرو بَجلِي، عامر بن
سعد بجلِي، عامر بن شَراحیل شَعبِي، عبدالله بن أغر، عبدالله بن أبِي بَصِير
عبدِي، عبدالله بن حارث بن نَوفل، عبدالله بن خلیفه همدانِي، عبدالله بن خلیل
حَضرمِي، عبدالله بن زبیر بن عوام، عبدالله بن سعید بن جبیر، عبدالله بن عباس،
عبدالله بن عتبه بن مسعود، عبدالله بن عطاء، عبدالله بن عمر بن خطاب، عبدالله بن
عمرو بن عاص، عبالله بن قیس دوست و یار ابن عباس، عبدالله بن مالک همدانِي،
عبدالله بن مَعقِل بن مُقَرِّن مُزَنِي، عبدالله بن وَهب، عبدالله بن یزید خَطمِي
أنصارِي، عبدالله بَهِي، عبدالجبار بن وائل بن حُجر، عبد خیر همدانِي، عبدالرحمن
بن أَبزَی خُزاعِي، عبدالرحمن بن أسود بن یزید نخعِي، عبدالرحمن بن سعد مولای ابن
عمر، عبدالرحمن بن أبِي لیلی، عبدالرحمن بن یزید نَخَعِي، عبده بن حَزن، نصر بن
حَزن نخعِي، عبیدالله بن جریر بن عبدالله بجلِي، عَبِيده بن ربیعه، عبیده بن عمرو
سلمانِي، عدِي بن ثابت أنصارِي، عَدِي بن حاتم طائِي، عروه بن جَعد بارقِي، عطاء
بن أبِي رَباح، عِکرمه مولای ابن عباس، علقمه بن قیس نخعِي، علِي بن ربیعه والبِي،
علِي بن أبِي طالب بعضی گفته اند: از او چیزی نشنیده تنها او را دیده است، عُماره
بن رُؤیبه ثقفِي، عماره بن عبد کوفِي، عمر بن سعد بن أبِي وقاص زهرِي، عمرو بن أوس
ثقفِي، عمرو بن أبِي جُندُب، عمرو بن حارث بن أبِي ضِرار خُزاعِي، عمرو بن حُبشِي
زُبَیدِي، عمرو بن حریث مَخزومِي، أبِي مَیسرَره عمرو بن شُرَحبِيل هَمدانِي، عمرو
بن غالب همدانِي، عمرو بن مُره، عمرو بن میمون أودِي، عمرو بن ذِي مر همدانِي،
علاء بن عَرار، عَیزار بن حُرَیث، فَروه بن نوفل، قاسم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن
مسعود، قاسم بن مُخَیمِره، قیس بن أبِي حازم، کُدَیر ضَبِي، کُمَیل بن زیاد نخعِي،
مالک بن زُبَید همدانِي، مجاهد بن جَبر مکِي، محمد بن سعد بن أبِي وقاص، أبِي جعفر
محمد بن علِي بن حسین، مَسروق بن أجدع، مسلم بن نُذَیر، مسلم بَطِين، مِسوَر بن
مَخرَمه، مُسَیَّب بن رافع، مُصعب بن سعد بن أبِي وَقَّاص، مَطَر بن عُکامِس،
معاویه بن أبِي سفیان، مَغراء عبدِي، مغیره بن شعبه بعضی می گویند: از وی روایت
نکرده فقط او را دیده است، أمِير مُهَلَّب بن أبِي صُفره أزدِي، موسی بن طلحه بن
عبیدالله، ناجیه بن کعب أسدِي، نافع مولای ابن عمر، نُعمان بن بشیر، نُمیر بن
غریب، هانئ بن هانئ، هُبَیره بن یَرِيم، هُزَیل بن شُرَحبِيل، هلال بن یَساف، وَهب
بن جابر خَیوانِي، أبِي جُحَیفَه وهب بن عبدالله سُوائِي، یحیی بن وَثَّاب، أبِي
الأحوص عوف بن مالک بن نضله جُشَمِي، أبِي أسماء صَیقَل، أبِي بُرده بن أبِي موسی
أشعرِي، أبِي بصیر عبدِي، أبِي بکر بن أبِي موسی أشعرِي، أبِي حبیبه طائِي، أبِي
حُذَیفَه أرحَبِي، أبِي حَیَّه بن قیس وادِعِي، أبِي عبدالله جدلِي، أبِي
عبدالرحمن سُلَمِي، أبِي عُبیده بن عبدالله بن مسعود هُذلِي، أبِي عمر بَهرانِي،
أبِي عمرو شیبانِي، أبِي لیلی کِندِي، أبِي مُغیره بَجَلِي و عده أی کثیری دیگر از
اصحاب رسول الله(ص) و کبار تابعین حدیث روایت کرده است.(1و 6)
و از او أبان بن تَغلِب، إبراهیم بن طهمان
هروِي، أبوشیبه إبراهیم بن عثمان عبسِي، إبراهیم بن میمون صائغ، أجلَح بن عبدالله
کِندِي، نواسه اش إسرائیل بن یونس بن أبِي إسحاق، إسماعیل بن حماد بن أبِي سلیمان،
إسماعیل بن أبِي خالد، أشعث بن سَوَّار، أبووکیع جراح بن مَلِيح رؤاسِي، جریر بن
حازم، حبیب بن شهید، حجاج بن أرطاة، خُدَیج بن معاویه، حسن بن صالح بن حَيّ، حسین
بن واقد مَروذِي، حکم بن عبدالله نَصرِي، حماد بن یحیی أبح، حمزه بن حبیب زَیَّات،
خَلَف بن حَوشَب، رَقَبَه بن مَصقَلَه، زائده بن قُدامه، زکریا بن أبِي زائده،
زُهَیر بن معاویه، زیاد بن خَیثَمه، زید بن أبِي أُنَیسَه، سعاد بن سلیمان،
أبوسنان سعید بن سنان شیبانِي، سفیان ثورِي، سفیان بن عُیَینَه، سلیمان أعمَش،
سلیمان تَیمِي، سلیمان بن معاذ، سهیل بن أبِي صالح، أبوالأحوص سلام بن سُلَیم،
شریک بن عبدالله، شعبه بن حجاج، شعیب بن خالد بجلِي، شعیب بن صفوان، صفوان بن
سلیم، عبدالله بن بِشر رقِي، عبدالله بن مختار، عبدالجبار بن عباس، عبدالرحمن بن
حُمید بن عبدالرحمن رؤاسِي، عبدالرحمن بن عبدالله مَسعودِي، عبدالکریم بن
عبدالرحمن بجلِي، عبدالملک بن سعید أبجَر، عبدالوهاب بن بُخت مکِي، علِي بن صالح
بن حَيّ، عُماره بن رُزَیق، عمر بن أبِي زائده، عمر بن عبید طنافِسِي، عمرو بن قیس
مُلائِي، عمرو بن أبِي قیس رازِي، عَوَّام بن حَوشَب، غَیلان بن جامع، فُضَیل بن
غَزوان، فُضَیل بن مرزوق، فِطر بن خلیفه، قتاده بن دِعامه، لیث بن أبِي سُلَیم،
مالک بن مِغوَل، محمد بن سیرین، محمد بن عِجلان، محمد بن مسلم زهرِي، مِسعَر بن
کِدام، مُطَرِّف بن طَرِيف، مُطلِّب بن زیاد، مُغیره بن مسلم سراج، منصور بن
عبدالرحمن غُدانِي، منصور بن مُعتمر، موسی بن عقبه، نوح، هاشم بن بَرید، هلال
أبوهاشم باهلِي، وَرقاء بن عمر یَشکُرِي، أبوعَوانه وَضَّاح بن عبدالله یَشکُرِي،
یزید بن عبدالله بن هاد، یعقوب بن أبِي مُتَّئِد خالوی سفیان بن عُیَینَه، نواسه
اش یوسف بن إسحاق بن أبِي إسحاق، پسرانش یوسف بن أبِي إسحاق و یونس ین أبِي إسحاق،
ابوبکر بن عیاش، أبوحَرِيز قاضِي سیستان، أبوحمزه ثُمالِي، أبوخالد دالانِي،
أبومالک نَخَعِي و تعداد زیادی دیگر روایت نموده اند.(1و 6)
أبو إسحاق سبیعِي را نسائی ثقه گفته است. احمد
بن عبدالله عِجلِي می گوید: او کوفِي، تابعِي و ثقه است، و از 38 تن از اصحاب رسول
الله (ص) حدیث شنیده، و شعبِي دو سال از او بزرگ تر بوده است. حمیدِي به نقل از
سفیان می گوید: أبوإسحاق سبیعِي در سال 126 هجری قمری وفات یافت. احمد بن حنبل به
نقل از یحیی بن سعید وفات او را در روز دخول ضحاک بن قیس(شیبانی خارجِي) به کوفه
در سال 127 هجری قمری گفته است. واقدی، هیثم بن عدِي، یحیی بن بُکَیر و محمد بن
عبدالله بن نُمَیر نیز وفات او را در سال 127 هجری قمری آورده اند. ابونعیم می
گوید: أبوإسحاق سبیعِي در سال 128 هجری قمری وفات یافته است. عمرو بن علِي وفات او
را در سال 129 هجری قمری می داند. ابوبکر بن أبِي شیبه می گوید: أبو إسحاق سبیعِي
در هنگام مرگ 96 ساله بوده است. در کتاب
العلل و معرفة الرجال آمده است: عبدالله بن احمد می گوید: پدرم گفت: أبوأسامه به
نقل از مفضل بن مهلهل و او از مغیره روایت نموده، که گفت: هیچ کس حدیث اهل کوفه را
فاسد نساخت، مگر أبوإسحاق - یعنی سبیعِي – و سلیمان أعمش. ابراهیم بن یعقوب
جوزجانِي می گوید: قومی از اهل کوفه که از رؤسای محدثین آن شهر بودند، مثل أبِي
إسحاق، منصور و أعمش و مردم روش آن ها را نمی پسندند، اما أبوإسحاق از کسانی روایت
می کند، که شناخته شده نیستند، و کسی دیگر از ایشان چیزی منتشر نکرده، مگر آنچه که
أبوإسحاق از آنان حکایت نموده است، و وقتی آن مرویات را بر امت عرضه داری، بر
میزان قسطی که سلف مسلمین و أئمه دین معیار گذاشتند موافقت ندارد. وهب بن زمعه می
گوید: از عبدالله شنیدم، که می گفت: به تحقیقی که حدیث اهل کوفه را أعمش و أبوإسحاق
فاسد ساختند. إسحاق بن ابراهیم از قول جریر می گوید: از مغیره چند مرتبه شنیدم، که
می گفت: اهل کوفه را أعمش و أبوإسحاق شان هلاک ساختند. آجرِي به نقل از أبِي داؤد
می گوید: أبوإسحاق از صد شیخ حدیث روایت نموده، که غیر از او دیگر هیچ کس روایت
نکرده است.(1و 2)
أمام ابوعبدالله شمس الدین ذهبِي در کتاب سیر
اعلام النبلاء می نویسد: محمود بن غیلان می گوید: از أبا أحمد زبیرِي شنیدم، که می
گفت: أبوإسحاق سبیعِي این کسان از صحابه رسول الله(ص) را دیده است: حضرات علی بن
أبِي طالب، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، معاویه بن أبِي سفیان، عدِي بن حاتم،
براء، زید بن أرقم، جابر بن سمره، حارثه بن وهب، حُبشِي بن جناده، أبا جُحَیفه،
نعمان بن بشیر، سلیمان بن صُرد، عبدالله بن یزید، جریر بن عبدالله، ذا الجَوشَن،
عُماره بن رُوَیبه، أشعث بن قیس، مغیره، أسامه بن زید، عمرو بن حارث، عمرو بن حریث،
رافع بن خُدَیج، مِسوَر بن مَخرمه، سلمه بن قیس أشجعِي، سُراقه بن مالک، و
عبدالرحمن بن أبزی رضی الله تعالی عنهم اجمعین. ذهبی می گوید: أبوإسحاق ریش خود را
خضاب می کرد. یحیی بن معین می گوید: ثابت ترین اصحاب أبوإسحاق سبیعِي شعبه و ثورِي
می باشند.( 6)
إمام محمد بخارِي در کتاب تاریخ کبیر آورده
است: عمرو بن عبدالله أبوإسحاق سبیعِي کوفِي همدانِي حضرات علی بن أبِي طالب،
أسامه بن زید، عبدالله بن عباس، براء و زید بن أرقم رضی الله تعالی عنهم اجمعین را
دیده، و از او أعمش، زهرِي، ثورِي و منصور حدیث روایت نموده اند. یحیی قطان می
گوید: أبوإسحاق در سال 129 هجری قمری در همان روزی که ضحاک(خارجِي) به کوفه داخل
گردید، وفات یافته است. شریک می گوید: از أبِي إسحاق شنیدم، که می گفت: من دو سال
که از خلافت حضرت عثمان(رض) باقِي مانده بود متولد گردیدم. عمرو بن خالد از قول
زهیر می گوید: أبِي إسحاق می گفت: من با رافع بن خُدَیج(رض) زیاد مجالست داشتم، و
با عبدالله بن عمر(رض) می نشستم، و همسران رسول الله(ص) را در زمان مغیره در
هنگام حج در هودج های که با تکه های سبز
پوشیده شده بود، مشاهده کردم، و حارث بن أبِي ربیعه و أسود را دیدم. احمد بن
سلیمان از قول حجاج بن محمد می گوید: از شعبه شنیدم، که می گفت: از أبِي إسحاق
سوال کردم. گفت: شعبِي یک سال یا دو سال از من بزرگ تر است. عمرو بن زُرَاره از
قول مطلب بن زیاد می گوید: أبوإسحاق در سال 127 هجری قمری وفات یافته است.(3)
امام أبِي محمد عبدالرحمن بن أبِي حاتم در
کتاب الجرح والتعدیل می نویسد: پدرم گفت: عبدالله بن احمد بن حنبل به نقل از پدرش
ابواسحاق سبِيعِي را ثقه گفته است. ابن ابی حاتم می گوید: پدرم گفت: یحیی بن منصور
از قول یحیی بن معین ابواسحاق سبِيعِي را ثقه خوانده، و می گوید: او از أبِي اسحاق
شیبانِي حافظ تر بوده، و در کثرت روایت و زیادت در رجال مشابهت به زهرِي داشته
است.(4)
امام محمد بن حبان بستی در کتاب تقریب الثقات
أبِي إسحاق سبیعِي را در شمار ثقات آورده، و می نویسد: أبوإسحاق عمرو بن عبدالله
همدانِي سبِيعِي بوده، و سبیع بطنی از قبیلۀ همدان است. او از جملۀ تابعین می
باشد، اما مدلس است.(کسی که عیبی را پنهان بدارد) أبوإسحاق سبِيعِي در سال 127
هجری قمری وفات یافته است.(5)
شهاب الدین ابن عماد حنبلِي در کتاب شذرات
الذهب می نگارد: شیخ و عالم کوفه أبوإسحاق عمرو بن عبدالله سبِيعِي کوفِي در سال
127 هجری قمری وفات یافت، او حدود صد سال عمر نموده، حضرت علِي کرم الله وجهه را
دیده، و در زمان خلافت معاویه(رض) در جهاد با رومیان شرکت کرده است. ابن قتیبه در
کتاب المعارف می نویسد: ابوإسحاق از بطنی از قبیلۀ همدان است، که برای شان سبیع
گفته می شود. شریک می گوید: أبوإسحاق سبیعِي در زمان خلافت حضرت عثمان(رض) و سه
سال قبل از شهادت حضرت عثمان(رض) متولد گردید، و در سال 127 هجری قمری به عمر 95
سالگی درگذشت. عبدالرحمن به نقل از عمویش و او از إسرائیل و او از أبِي إسحاق
روایت نموده، که گفت: پدرم مرا چنان بالا نمود، تا آن که حضرت علِي(رض) را در حال
خطابه بر منبر دیدم، که سر و ریش او سفید گشته بود. ابن ناصرالدین می گوید:
أبوإسحاق سبیعِي یکی از ائمه اسلام و حفاظ کثیرالروایت بوده، که از زید بن أرقم
روایت نموده است.(7)
محمد بن سعد در کتاب طبقات آورده است:
أبوإسحاق سَبِیعِي نامش عمرو و پسر عبدالله بن علِي بن احمد بن ذِي یحمد بن سبِيع
بن سبع (صعب) بن معاویه بن کثیر بن مالک بن جُشم بن حاشد بن جشم بن خیران بن نَوف
بن همدان است.(8)
گوید: حسن بن موسی از زهیر و او از أبِي إسحاق
ما را خبر داد، که می گفته است: پدر بزرگم پیش حضرت عثمان(رض) آمده است، حضرت
عثمان(رض) از او پرسیده است که: ای شیخ! چند تن از نان خورها و عائله ات همراه تو
هستند؟ او توضیح داد. حضرت عثمان (رض) گفت: ما برای تو پانزده یعنی هزار و پانصد
درم مقرری قرار دادیم، و برای هر یک از عائلۀ تو صد درم مقرر داشتیم.(8)
اسود بن عامر از شریک نقل می کرد، که می گفته
است: ابواسحاق به روزگار خلافت حضرت عثمان(رض) متولد شده است، و گمان می کنم، شریک
گفت که سه سال از خلافت حضرت عثمان(رض) باقی مانده متولد شده است.
سفیان می گوید: استادان ما می گفتند که: شعبِي
و ابواسحاق جایی بودند، شعبِي به ابواسحاق گفت: تو از من بهتری. ابواسحاق پاسخ داد
که: به خدا سوگند! من از تو بهتر نیستم، و بی هیچ گفتگو تو از من بهتر و سالخورده
تری.(8)
گوید: احمد بن عبدالله بن یونس از گفتۀ زُهیر
ما را خبر داد، که أبوإسحاق می گفته است: روز جمعه پشت سر حضرت علِي(رض) نماز
گزارده است. - در این هنگام او کودکی هفت هشت أی ساله بوده است. – او می گفته است:
در سختی گرما و پس از آن که ظهر شد، حضرت علِي(رض) نماز جمعه گزارد، و ابواسحاق او
را که ایستاده بوده، دیده است، که موهای ریش او سپید و جلو سرش کم مو بوده است.(8)
گوید: فضل بن دکین از یونس پسر ابواسحاق و او
از خود ابواسحاق نقل می کرد، که می گفته است: حضرت علی(رض) را دیدم، و چنین بود که
پدرم به من گفت: ای عمرو! برخیز و امیر مؤمنان را بنگر. من به او نگریستم، ریش او
را که پهن و پرپشت بود، خضاب بسته ندیدم.(8)
گوید: رَوح بن عباده از شعبه ما را خبر داد،
که می گفته است: از ابو اسحاق شنیدم، که می گفت: به روزگار حکومت معاویه(رض) در
خراسان بودیم، و نماز جمعه نمی گزاردیم.(8)
گوید: حجاج از شعبه نقل می کرد، که می گفته
است: ابواسحاق از ابوبختری طائی بزرگتر بوده است.(8)
گوید: حسن بن موسی از گفتۀ زهیر ما را خبر
داد، که می گفته است: ابواسحاق را در حالی که با ما نماز می گزارد دیدم، که میان
نماز گاهی شب کلاه خود را از زمین بر می دارد، و بر سر خود می نهد، یا از سر خود
بر می دارد، و بر زمین می نهد.
گوید: احمد بن عبدالله بن یونس ما را خبر داد،
و گفت: از ابوبکر بن عیاش شنیدم، که می گفت: ابواسحاق هنگامی که درگذشت صد ساله
بود، یا آن که فقط گفت صد، بدون آن که سال را بگوید.(8)
گوید: ابونعیم ما را خبر داد، و گفت: ابواسحاق
به نود و هشت یا نود و نه سالگی رسید، و به سال 128 هجری قمری درگذشت.(8)
گوید: یحیی بن سعید قطان می گفت: ابواسحاق
روزی که ضحاک(بن قیس شیبانِي زعیم خوارج حروریه) وارد کوفه شد،(و مدتی بر آن شهر
مسلط بود یعنی) به سال 129 هجری قمری درگذشت.(8)
گوید: موسی بن داود گفت: از سفیان ثوری شنیدم،
که به سال 158 هجری قمری می گفت: اینک شصت و یک سال دارم، و ابواسحاق سی سال است،
که درگذشته است، و گاه از ابواسحاق می شنیدم، که می گفت که: صله شصت سال پیش از
این برای ما چنین حدیث کرد.(8)
خیرالدین زرکلِي در کتاب الأعلام می نویسد:
ابن مدینِي می گوید: أبوإسحاق سبِيعِي از 70 یا 80 شیخی حدیث روایت نموده، که
دیگران از آن ها روایت نکرده اند، و شیوخ او در حدود 400 تن می رسند. او از 38 تن
از اصحاب رسول الله(ص) حدیث روایت نموده، و در تعدادی از غزوات و فتوحات مسلمین
شرکت کرده، و در شش غزوه در زمان زیاد در جنگ با رومیان مشارکت داشته ست. وی در
آخر عمر بینائی خود را از دست داده بود.(9)
منابع
و مآخذ:
1 –
تهذیب الکمال – جلد بیست و دوم – از صفحه 102 الی صفحه 113 – به شماره 4400 –
تالیف حافظ جمال الدین مزِي – عربی.
2 –
تهذیب التهذیب – جلد چهارم – صفحه 340، 341و 342 – به شماره 5948 – تالیف حافظ ابن
حجر عسقلانِي – عربی.
3 –
تاریخ کبیر – جلد ششم قسم دوم از جزء سوم – صفحه 347و 348 – به شماره 2594 – تالیف
امام محمد بخاری – عربی.
4 –
الجرح والتعدیل – جلد ششم – صفحه 315و 316 – به شماره 10596/ 1347 – تالیف ابن ابی
حاتم رازی – عربی.
5 –
تقریب الثقات – صفحه 930 – به شماره 10663 – تالیف امام محمد بن حبان بستِي –
عربی.
6 –
سیر اعلام النبلاء – جلد دوم – از صفحه 108 الی صفحه 112 – به شماره 799 – طبقه
سوم از تابعین – تالیف امام ذهبی – عربی.
7 –
شذرات الذهب – جلد اول – صفحه 299 – حوادث سال 127 هجری قمری – تالیف ابن عماد
حنبلِي – عربی.
8 –
طبقات – جلد ششم – صفحه 769و 770 – تالیف محمد بن سعد کاتب واقدی – ترجمه دکتر
محمود مهدوی دامغانی – فارسی.
9 –
اعلام زرکلی – جزء پنجم – صفحه 81 – حرف عین – تالیف خیرالدین زرکلِي – عربی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر