۱۳۹۹ فروردین ۲۰, چهارشنبه

عبدالرحمن بن عبدالله سُهَیلِي خَثعَمِي مَالَقِي أندلسِي مالکِي:

      إمام علامه حافظ عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي خثعمِي مالقِي اندلسِي مالکِي یکی از علماء و دانشمندان مشهور قرن ششم هجری و از بزرگان مذهب مالکی و از علمای اهل سنت و جماعت می باشد. نامبرده شخصیتی مفسر، قاری، محدث، فقیه، مؤرخ، شاعر، لغوِي و نحوِي بوده، که در تفسیر و قرائت قرآن کریم، صناعت حدیث، حفط رجال و انساب، معرفت علوم اسلامی، اصول، کلام، صرف، نحو، ادبیات، لغت عرب، و شعر مهارت کامل داشته است، وی در عین حال در صلاح، پرهیزگاری، عفاف، فضل، ذکاوت، وفاء به عهد، امانتداری، صبر و قناعت معروف بوده، و از نظر جسمی لاغر اندام اما از جهت معنوی مردی قوی الاراده أی بوده است.(1، 4، 5، 7، 8 و 12)
نسب و کنیه سهیلِي:
     نسب و شهرت سهیلِي را  أبوالعباس ابن خلکان در کتاب وفیات الأعیان به نقل از أبوالخطاب عمر بن حسن معروف به ابن دحیه چنین بیان نموده است: أبوالقاسم یا أبوزید عبدالرحمن بن خطیب أبِي محمد عبدالله بن خطیب أبِي عمر أحمد بن ابوالحسن أصبغ بن حسین بن سعدون بن رضوان بن فتوح سهیلِي خثعمِي مالقِي اندلسِي مالکِي بوده، و نامبرده از اولاد أبِي رُوَیخَه خثعمِي یکی از اصحاب رسول الله(ص) می باشد. کنیه سهیلِي را به سه شکل أبوزید، أبوالقاسم و أبوالحسن آورده اند، و می گویند: پسرانش زید، قاسم و حسن نام داشتند، و هر از گاهی کنیه اش را منتسب به یکی از آن ها می کرده اشت.(5 و 8)
سُهَیلِي:
     سُهَیلِي به ضم سین مهمله و فتح هاء و سکون یاء و بعد لام  نسبت وی به سُهَیل شهری در حدود سی کیلومتری غرب شهر مالقه در کنار دریای مدیترانه در اسپانیا می باشد، که شهر سهیل را امروز در اسپانیا بنام – فونخزولا – یاد می کنند، شهر مذکور در اصل بنام یکی از ستارگان یعنی سهیلا نامیده شده است، بعضی هم سهیل را اسم وادی، دره و یا قلعه ای در اندلس گفته اند. اما حقیقت آن است که سهیلا شهری قدیمی از دوران روم باستان در سرزمین اندلس بوده، که مسلمانان اسم آن را به سهیل برگردانیدند، و قلعه أی سهیل همان است، که آن را عبدالرحمن بن حکم در سال 238 هجری قمری در غرب آن شهر آباد نمود، که حصار آن تا امروز پابرجاست، و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود از قلعه سهیل یادآوری نموده، و آورده است: شب را در قلعه سهیل گذرانیدم و فردایش عازم مالقه شدم. استاد محمد عبدالله عنان در کتاب آثارالاندلسیة الباقیة فِي أسبانیا والبرتغال می نویسد: تولد علامه عبدالرحمن بن عبدالله بن احمد بن حسن سهیلِي در سال 509 هجری قمری مطابق سال 1115 میلادی در قلعه سهیل بوده است.(8 و 10)
خَثعَمِي:
   خَثعَمِي به فتح خاء موحده و سکون ثاء مثلثه و فتح عین مهمله و بعد میم نسبت وی به خَثعَم بن أنمار یکی از قبایل بزرگ عرب می باشد، که سهیلِي هم از اولاد أبِي رُوَیحه خثعمِي است، همان که در روز فتح مکه رسول الله(ص) برایش پرچم سفیدی بستند، و فرمودند: بسوی قوم خویش برو، و برای آنها بگو: (مَن دَخَل تَحت رایة أبِي رُوَیحَةَ فَهُوَ آمنٌ.) ترجمه: کسی که در زیر پرچم أبِي رویحه داخل شود در امان است. می گویند: بخشی از قبیله خثعم از جمله خود أبِي رویحه خثعمِي ابتداء از حجاز به شامات و فلسطین رفتند، و تعدادی از آنها نیز به همراه بعضی از قبایل دیگر از شام به اندلس مهاجرت نموده، و در منطقۀ شهر شَذُونَه در اندلس در جنوب اسپانیا امروزی  ساکن گردیدند، که دار خثعم در آن منطقه معروف بوده، و پدران سهیلِي نیز از شمار آنان می باشند.(شهر شذونه همان بود که در بیست و هشتم ماه رمضان سال 92 هجری قمری جنگ بزرگی بین قوای مسلمانان به قیادت طارق بن زیاد و قوای لوذریق – در منابع اروپائی رودریگو یا رودریک - ملک قوط  در آن منطقه رخ داد) که باز بعد از مدتی یکی از اجداد عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی از شذونه به سهیل و مالقه نقل مکان کرد.(8)
مَالَقِي:
   مَالَقِي نسبت وی به مَالَقَه به فتح میم و بعد الف و لام مفتوحه بعد قاف مفتوحه و بعد هاء می باشد. که مَالَقه شهر زیبا و بزرگی در اندلس بوده، و در جنوب اسپانیا در کنار دریای مدیترانه واقع گردیده، که دارای باغ های وسیع زیتون، انگور، انجیر و میوه جات دیگر می باشد.  امروزه اسپانیایی ها مالقه را بنام - مالاگا - یاد می کنند. در شهر مالقه بعد از استقرار دولت اسلامی در اندلس تجارت و صنعت شیشه سازی، سفالگری و زرگری رونقی به کمال داشته، و هنوز هم آثار مسلمانان در آن ناحیه باقی است، شهر مذکور که یک شهر اسلامی بود، و قرن ها بدست مسلمانان اداره می شد، بالآخره در ماه شعبان سال 892 هجری قمری مطابق ماه اگست سال 1487 میلادی بدست مسحیان سقوط کرد.(8 و 10)
محل تولد سهیلِي:
    اکثریت مورخین را عقیده بر آن است که حافظ عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي در سال 508 هجری قمری مطابق سال 1114 میلادِي در شهر سهیل در نزدیک مالَقَه در اندلس متولد گردیده است.(2 و 9) اما تعدادی از جمله إمام شمس الدین ذهبی تولد او را در شهر إشبیلیه گفته اند. که اشبیلیه شهری بزرگ، زیبا، تاریخی و مشهوری در اندلس در جنوب غرب اسپانیا بوده، و در قدیم مسلمانان آن را حمص اندلس نیز می گفتند، زیرا مردمان زیادی از شهر حمص از شام به آنجا مهاجرت کرده بودند، و امروزه أشبیلیه بنام - سویلا - یاد می شود. ذهبی می گوید: در روی جلد کتاب الفرائض تالیف سهیلی خواندم، که در آن محل تولد سهیلِي  اشبیلیه نگاشته شده بود.(1 و 8) بهرحال تولد سهیلِي در یک خانوادۀ أهل علم و دانش بوده، چنانکه ذهبِي در کتاب تذکرة الحفاظ می نویسد: پدر سهیلي إمام خطیب أبِي محمد  عبدالله از جملۀ علماء و دانشمندان روزگارش بوده است. ابن دحیه شاگرد سهیلِي می گوید: سهیلِي کتاب موطأ إمام مالک بن أنس را در نزد  خالوی پدرش خطیب و عالم ظاهرِي أبِي الحسن بن عیاش که از فقهاء و محدثین معروف بود فراگرفت. پدر بزرگ سهیلِي معروف به خطیب أبِي عمر احمد بن أبِي الحسن نیز مردی عالم و دانشمندی بزرگ بوده، که سهیلِي در کتاب الروض الأنف به نقل از او احادیثی را آورده است. سهیلِي نیز از همان اوان کودکی به فراگیری علم و دانش حرص و ولع فوق العاده أی داشت، او ابتداء در مالقه که از مهم ترین مراکز علمی در اندلس بود، به سراغ علماء و اندیشمندان آن شهر رفت، و از  بزرگان و دانشمندان آن شهر تا اندازۀ زیادی از علوم قرائت، تفسیر، حدیث، اخبار، انساب، ادبیات عرب و لهجه های مختلف زبان عربی بهره مند گردید. بعد از مدتی که سهیلی در شهر خود تحصیل کرد، تصمیم گرفت تا عازم قرطبه(کوردوبا) گردد، چون قرطبه از سال 526 هجری قمری مرکز حکومت مرابطین بود، و نیز هنوز هم اثراتی در آن از نشاطات علمی دوران خلافت اموی در اندلس باقی مانده بود، و همه ساله محافلی در آن شهر از طرف دانشمندان و طالبان هر فن برپا می گردید، این امر باعث تشویق محبان و طالبان علم و دانش می شد که به قرطبه بیایند، که سهیلی هم یکی از آنان بود. سهیلی نیز به قرطبه رفت، و از نزد شیوخ معروف آن شهر نیز کسب علم نمود. و باز چون اشبیله نیز یکی از شهر های مهم اندلس بود، و در ایام حکومت بنی عباد مکانت و موقعیت قبلی خود را باز یافته بود، و تعداد زیادی از مشاهیر علمای اندلس در آن شهر سکونت داشتند، سهیلی در بین سالهای 535 تا 542 هجری قمری در شهر اشبیلیه اقامت گزید، و از نزد علمای بزرگ آن شهر نیز کسب علم کرده، و در صف بزرگان آن شهر قرار گرفت. سهیلی باری نیز به غرناطه رفت. و باز دوباره به شهر اصلی اش مالقه برگشت، و جمعیت بزرگی از طالبان علم در حلقه درس او گرد آمدند، و جزء شاگردانش شدند، او مدت طولانی در مالقه ساکن بود، تا اینکه در سال 578 هجری قمری به اساس دعوت  امیرالموحدین أبِي یعقوب یوسف بن عبدالمؤمن که خودش مردی دانشمند، فصیح الکلام، مورخ، حافظ قرآن و از روات حدیث بود به مراکش رفت. سهیلِي مدت سه سال آخر عمرش را در مراکش گذرانید، تا اینکه در سال 581 هجری قمری در مراکش وفات یافت. می گویند: سهیلِي در هفده سالگی بینائی خود را از دست داد، و نابینا گردید، اما بعضی ها گفته اند، سهیلِي نابیای کامل نبوده، بلکه ضعف بینائی داشته، و چشمانش بطور کامل نمی دیده است، زیرا شخصاً خود سهیلِي می گوید: من بادستم و به خط خودم از املاء شیخ خود ابوبکر بن عربی نوشتم، و دیدار او با ابوبکر بن العربی در قرطبه به سال  532 هجری قمری یعنی در بیست و پنچ سالگی او بوده است.(1، 4 و 8)  
 اساتیذ بزرگ عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي:
1 - أبوعلی حسین بن منصمور بن خیر بن یعقوب بن یملاء مغراوِي مالقِي معروف به أحدب متوفی ماه شوال سال 526 هجری قمری، عالم مشهور که سهیلِي هم یکی از شاگردانش بوده است.(8 و 12)
2 - أبوالحسین علی بن عیسی ساکن مالقه.(8)
3 - إمام أبوعبدالله محمد بن عبدالرحمن بن معمر مالقِي متوفی سال 537 هجری قمری، که از بزرگان عصر خود در روایت و تدریس بوده، و پدرش نیز شخصیتی فقیه، محدث، قاری و زاهد بوده است.(8)
4 - أبوعبدالله محمد بن سلیمان نقرِي میالسِي نحوِي معروف به پسر دختر غانم متوفی سال 525 هجری قمری، که یکی از پیشگامان در فقه، لغت و ادبیات عرب در عصر مرابطون بوده است.(8 و 12)
5 - أبومحمد عبدالرشید مالقِي، که از جمله فقها و محدثین روزگارش بوده، و بنا به قول ابن دحیه، سهیلی کتاب های الموطأ امام مالک و منتخب الاحکام تالیف أبِي عبدالله محمد بن عبدالله بن أبِي زمنین را در نزد او خوانده است.(8)
6 - أبوالحسن علی بن عیاش، نامبرده خالوی پدر سهیلی و مردی فقیه و محدث بوده، که استاد سهیلی نیز می باشد.(8)
 7 - أبوالحسین سلیمان بن محمد بن عبدالله سمانِي سبائِي مالقي بربرِي معروف به سلیمان بن طراوه متوفی سال 528 هجری قمری، دوست نزدیک و بزرگترین استاد سهیلِي که در علم نحو امام بود.(8 و 12)
8 - أبومحمد قاسم بن عبدالرحمن معروف به ابن دحان متولد سال 485 هجری قمری در بلنسیه و ساکن و متوفی در شهر مالقه در سال 575 هجری قمری، او امام در ادبیات، حدیث و فقه بوده است.(8)
9 - أبوالقاسم عبدالرحمن بن محمد بن عیسی أشبیلِي أموِي نحوِي معروف به ابن الرماک متوفی سال 541 هجری قمری، فقیه، نحوِي و لغوی مشهور که سهیلِي علوم نحو و ادب را در نزد او در شهر اشبیلیه آموخت.(8 و 12)
10 - أبوداود سلیمان بن یحیی بن سعید بن داود قرطبِي معافرِي متوفی سال 540 هجری قمری، که سهیلِي در قرطبه در نزد وی علم قرائت را آموخت.(8 و 12)
11 - أبوالقاسم عبدالرحمن بن أحمد بن رضا قرطبِي متوفی سال 545 هجری قمری، خطیب مسجد جامع قرطبه.(8 و 12)
12 - أبوعبدالله محمد بن نجاح ذهبي قرطبِي متوفی سال 532 هجری قمری، از دانشمندان علم احکام و حدیث.(8)
13 - وزیر ادیب أبوعبدالله جعفر بن محمد بن مکی متوفی سال 535 هجری قمری ساکن قرطبه، که مردی شاعر، ادیب و لغوِي بوده است.(8)
 14 - أبوبکر محمد بن عبدالله بن محمد بن أحمد معافرِي أشبیلِي معروف به ابن العربِي معافرِي متولد سال 468 هجری قمری در شهر اشبیلیه اندلس و متوفی سال 543 هجری قمری در شهر فاس کشور مغرب که تالیفات زیادی در زمینه های حدیث، فقه، اصول، تفسیر، ادب و تاریخ دارد.(8 و 12)
15 - أبوبکر محمد بن طاهر قیسِي أشبِيلِي، که سهیلِي مطالب زیادی به نقل از او در کتاب های روض الأنف و التعریف والأعلام آورده است.(8)
16 - أبوالحسن شُریح بن محمد بن شریح رعینِي أشبیلِي متوفی سال 537 هجری قمری، مردی محدث، ادیب، فصیح و بلیغی بود، که مدتی وظیفه خطابت و قضاوت شهر اشبیلیه را بدوش داشت، و سهیلِي از وی قرائت آموخت.(8 و 12)
17 - أبوالقاسم خلف بن یوسف بن أبرش أندلسِي شنترینی معروف به ابن الابرش متوفی ماه ذی القعده سال 532 هجری قمری، امام ویگانه روزگارش در دانش زبان که سهیلِي کتاب فوائد در نحو را در نزد او آموخت.(8 و 12)
18 - أبومروان عبدالملک بن مجیر بن محمد بکرِي مالقِي نابینا متوفی بعد از سال 550 هجری قمری، که مردی زاهد و با معرفتی بوده، و در قرائت، ادبیات و نحو تبحر داشته است.(8)
19 - أبوالحسن عباد بن سرحان بن مسلم بن سیدالناس معافرِي که او را تالیفاتی در علم فقه است.(8)
20 - أبوالقاسم أحمد بن محمد بن عمر معروف به ابن الورد تمیمِي متوفی سال 540 هجری قمری، که امام، حافظ، فقیه و عالم یگانه و از برجسته ترین علمای مالکی در روزگارش بوده، و شرحی بر صحیح بخاری نگاشته است.(8)
21 - أبومروان عبدالملک بن بونة بن سعید بن عصام قرشِي عبدرِي متوفی سال 549 هجری قمری، که مردی فقیه و محدث بوده، و سهیلِي در کتاب های الأمالی و التعریف والأعلام از وی مطالبی را نقل کرده است.(8)
22 - أبوبکر محمد بن عبدالغنی بن عبدالله بن فندله متوفی سال 533 هجری قمری.(8)
 شاگردان معروف عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي:
1 - أبوجعفر أحمد بن عبدالله بن محمد بن مجیر بکرِي مالقِي متوفی سال 610 هجری قمری.(8)
2 - أبوجعفر أحمد بن محمد بن أحمد عکِي لوشِي معروف به أبوجعفر بن الأصلع متوفی سال 624 هجری قمری، که از علماء و بزرگان شهرش و از پیشگامان در تجوید قرآن، زبان عربی و روایت حدیث بوده است.(8)
3 - أبوالعباس أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن أبِي عرفه سبتِي متوفی سال 633 هجری قمری.(8)
4 - أحمد بن یزید بن عبدالرحمن بن أحمد بن محمد بن أحمد بن مخلد متوفی سال 625 هجری قمری.(8)
5 - أبوعلی حسن بن محمد بن علی انصاری معروف به ابن کسری متوفی سال 603 هجری قمری، که مردی ادیب، لغوِي، نحوِي و شاعر بوده است، ابن الخطیب می گوید: ابن کسری شعر زیر را در ایام نوجوانی در شان سهیلی استاذش سروده بوده است:
قسما بِحِمصَ وَ إنَّه لعظِيمُ   وَهِيَ المَقام وَ أنت إبراهیمُ. ترجمه: سوگند می خورم به حمص و آنکه بزرگ است، مثل مقام و تو در آن مانند ابراهیم هستی.(8) که در این شعر منظور وی اشبیله بوده که آن را حمص اندلس می گفتند، و سهیلی نیز مدتی در آن شهر زندگی کرده است.
6 - أبوسلیمان داود بن أحمد بن داود غافقِي خضراوِي متوفی قبل از سال 600 هجری قمری، که نحوی ماهری بوده است.(8)
7 - أبوالحسن سهل بن محمد بن سهل بن أحمد بن مالک أزدِي غرناطِي متوفی ماه ذی القعده سال 639 هجری قمری که از أعیان و افاضل علمای روزگارش بوده، و کتابی نیز در ادب عربی به ترتیب کتاب سیبوبه تصنیف نموده است.(8 و 12)
8 - أبوالقاسم طیب بن محمد بن طیب کنانِي مرسِي نحوی متوفی سال 618 هجری قمری.(8)
9 - أبوبکر عبدالرحمن بن دُحمان مالقِي متوفی سال 627 هجری قمری.(8)
 10 - أبومحمد عبدالله بن حسن بن أحمد بن یحیی بن عبدالله أنصارِي قرطبِي مالقِي متوفی  ماه ربیع الاول سال 611 هجری قمری، که مردی محدث، نحوِي، لغوِي، ادیب، کاتب و شاعر بوده است.(8 و 12)
11 - أبوعمرو عثمان بن حسن سبتِي لغوِي متوفی سال 634 هجری قمری.(8)
12 - أبوعلی عمر بن عبدالمجید رندِي متوفی سال 616 هجری قمری، که در قرائت و ادب عربی امام بوده است.(8)
 13 - أبومحمد عبدالله بن أحمد بن محمد بن عطیه مالقِي متوفی سال 648 هجری قمری.(12)
14 - أبوالخطاب عمر بن حسن بن علی بن محمد بن جمیل بن دحیه کلبِي اندلسِي بلنسِي ملقب به ذی النسبین متوفی سال 633 هجری قمری مولف کتاب های شرح اسماء النبی علیه السلام، عصمة الأنبیاء و نهایة السؤل فِي خصائص الرسول.(8 و 12)
15 - أبِي محمد عبدالله بن سلیمان بن داود بن عمرو بن حوط الله أنصارِي حارثِي متوفی سال 612 هجری قمری.(8)
16 - أبوعلی عمر بن محمد بن عبدالله أشبیلِي أزدِي معروف به شلوبیني متوفی سال 645 هجری قمری، که از بارزترین شاگردان سهیلِي و امام روزگارش بوده است.(8)
17 - أحمد بن یحیی بن أحمد بن عمیره ضبِي متوفی سال 599 هجری قمری.(8)
18 - محمد بن أحمد بن عبدالله بن هشام فِهرِي معروف به شواش و ذهبِي، از اهالی مریه متوفی سال 618 هجری قمری.(8)
19 - أبوعبدالله محمد بن سوده مَرِي غرناطِي متوفی سال 637 هجری قمری.(8)
20 - أبوعمر بن عبدالرحمن بن یحیی بن عربِي حمیرِي غرناطِي متوفی سال  631 هجری قمری، که مردی حافظ، نحوی و لغوِي بوده است.(8)
21 - أبویحیی هانئ بن حسن بن عبدالرحمن لخمِي متوفی سال 614 هجری قمری، که از اهل معرفت به فقه، ادب و نحو بوده است.(8)
22 - أبوالحجاج یوسف بن معزوز قیسی متوفی سال 625 هجری قمری.(8)
23 - أبوسعید فرج بن عبدالله بن عبدالرحمن أنصارِي أشبیلِي متوفی سال 596 هجری قمری.(12)
24 - أبوالقاسم عبدالرحیم بن عیسی بن یوسف ابن الملجوم فاسِي متوفی سال 603 هجری قمری، یکی از اعلام فاس که در مالقه، قرطبه و اشبیلیه درس خوانده بود.(12)
 25 - محی الدین أبوبکر محمد بن علی حاتمی طائِي معروف به ابن العربِي صوفی مشهور متولد شهر مرسیه در اندلس وساکن و درس خوانده در اشبیلیه متوفی شب جمعه 28 ماه ربیع الاول سال 638 هجری قمری.(12)
26 - أبوعبدالله محمد بن محمد کاتب اصالتاً از وادی اش و ساکن غرناظه که در مالقه شاگرد سهیلِي بوده، و در سال 609 هجری قمری در غرناطه وفات یافته، و مردی نویسنده و شاعر بوده است.(12)
27 - أبوالحسن علی بن محمد بن عبدالله حضرِي سبتِي معروف به ابن خبازه اصالتا از سبة و از علمای مشهور مغرب و اندلس شاگرد و دوست نزدیک سهیلِي و قاضی شهرحیان متوفی سال 610 هجری قمری.(12)
28 - أبِي الکرم جودِي بن عبدالرحمن بن جودی وادیاشِي متوفی بعد از سال 630 هجری قمری.(12)
29 - عبدالغنی بن محمد بن عبدالغنی بن سلمه غرناطِي صیدلانِي متوفی ماه محرم سال 627 هجری قمری.(12)
30 -أبوعبدالله محمد بن رُشَید بن عیسی بن احمد بن محمد بن علی بن باز متوفی بعد از سال 600 هجری که در مریه و مالقه زندگی می کرده، و  از سهیلِي روایاتی داشته است.(12)
توصیف علماء و دانشمندان از سهیلِي:
قفطِي می گوید: سهیلِي دانشمندی بزرگوار بود که از علوم عربی اطلاع کامل داشت.(8)
ابن عماد حنبلِي در کتاب شذرات الذهب می نویسد: علامه حافظ سهیلِي اندلسِي مالقِي نحوِي عالمی بزرگ و صاحب تصانیفی مشهور بوده است.(6)
أبوالخطاب ابن دحیه کلبِي او را دانشمندی برجسته در صرف، نحو و ادبیات عرب گفته است.(8)
جلال الدین سیوطِي می گوید: سهیلِي عالم به علوم عربِي، لغت، قرائت، نحو، تفسیر، رجال، انساب، کلام، اصول، تاریخ و مردی واسع المعرفت، ذکی، هوشیار، فاضل و ناموری بوده است.(8)
سهیلِي شاعر:
   سهیلِي یکی از شعرای بزرگ روزگارش بوده، وأبوالخطاب ابن دحیه کلبِي اندلسِي بلنسِي شاگرد سهیلِي یکی از نمونه های شعرش را نقل کرده، که چنین است:
      یَا مَن یَرَی مَا فِي الضَمِيرِ وَ یَسمَعُ   أنت المُعِدَّ  لِکُلَّ  مَا  یُتَوَقَّعُ      یَا  مَن  یُرَجَّی  لِلشَّدَائِدِ   کُلَّهَا      یَا مَن إلَیهِ المُشتَکَی وَالمَفزَع
      یَا مَن  خَزَائنُ  رِزقه  فِي قولِ  کُن   امنُن فَإِنَّ الخَیرَ عِندک أجمَع    مَا لِي سوی فَقرِي إلَیک وسِيلةٌ     فَبالافَتِقار إلیک  فَقريَ أدفَعُ
       مَا لِي  سوی قَرعِي  لَبَابکَ  حِیلةٌ    فلئن رَدَدتَ فَأَيَّ باب أقرَعُ ؟     وَ مَنِ الذِي أدعو وَ أَهتِفُ باسمه    إن فَضلُکَ عَن فقیرِکَ یَمنَعُ؟
       حاشا  لِمَجدِکَ  أن یَقنط   عاصیاً    الفضلُ أجزلُ والمواهِبُ أوسع    ثُم الصلاة   علی النبِي   وَ  آله     خَیرالأنام  وَ  مَن بِهِ  یُستَشفَعُ  
 ترجمه: ای آن که  ضمیر هرکس را می بینِي و همه چیز او را می شنوی، تو برآوردندۀ آرزوی تمام کسانی هستی که توقعی دارند، ای آن که در حالت سختی و پریشانی امید همگان بر توست، ای آن که همگان به پیشگاه تو تضرع می کنند و به تو پناه می برند، ای آن که کلید خزانه های رزق همگان به فرمان توست، بر ما منت گزار که تمامی خیرات و خوبی ها از آن توست، من جز فقر و ناداری چیزی ندارم که به پیشگاه تو وسیله بسازم، و با اظهار فقر و نیازمندی به پیشگاه تو می خواهم فقر و ناداری را از من دور بسازی، و غیر از رجوع به درگاه تو دیگر وسیلۀ ندارم، اگر تو مرا از بارگاهت نا امید گردانی کدام دروازه را بکوبم؟ به بارگاه چه کسی پناه ببرم و از چه کسی کمک بخواهم؟ اگر تو فضل و کرم خود را از من دریغ نمائی؟ حقا که تو گنهکار را از دربارت نا امید نمی گردانی، زیرا فضل و رحمت تو زیاد است، درود و صلوات بر رسول الله(ص) و آل بزرگوارش، بهترین کسان و همان که در روز قیامت مردم او را شفیع خود قرار می دهند.(5)
وفات سهیلِي:
علامه عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي در صبح گاه روز پنجشنبه بیست و ششم ماه شعبان سال 581 هجری قمری مطابق سال 1185 میلادی به سن هفتاد و دو سالگی در مراکش وفات یافت، و بعد از ظهر همان روز به خاک سپرده شد.(2، 7، 8 و 9)
تالیفات عبدالرحمن بن عبدالله سهیلِي:
 1 - کتاب الإیضاح والتبیین لما أبهِمَ من تفسیر الکتاب المبین، کتاب مذکور را هیثم عیاش تحقیق و آن را - غوامض الأسماء المبهمة والأحادیث المسندة فِي القرآن - نامیده است.(3 و 12)
2 - کتاب التعریف والإعلام فیما أبهِمَ فِي القرآن من الأسما والأعلام، کتاب مذکور را عبدالله محمد علی نقراط تحقیق نموده است.(3 و 12)
3 – کتاب مسألة رؤیة الله تعالی فِي المنام و رؤیة رسوله علیه الصلاة والسلام.(3 و 12)
4 – کتاب حلیة النبیل فِي معارضة ما فِي السبیل.(12)
5 - کتاب الروض الانف فِي شرح غریب السیر، شرح سیره ابن هشام می باشد، که در سال 1331 هجری قمری به سرمایه ملک مغرب الاقصی حسن بن سلطان محمد بن یوسف در مطبعه جمالیه قاهره به طبع رسیده است.(3 و 12)
6 – کتاب القصیدة العینیة.(3 و 12)
7 – کتاب شرح جمل الکبیرة فِي النحو.(3 و 12)
8 - کتاب  المختصر الوجیز فیما تضمن کتاب الله العزیز فِي ذکر من لم یسم فیه باسمه العلیم من نبِي و ولِي و غیرهما آدمِي أو ملک أو غیر ذلک من کل شیئ.(3)
9 – مسئلة السر فِي أعَوَر الدجال.(3 و 12)
10 – کتاب الفرائض و شرح آیات الوصیة، کتاب مذکور را ابراهیم البناء تحقیق نموده است.(3 و 12)
11 – کتاب الأمالِي، کتاب مذکور را محمد إبراهیم البناء تحقیق و در سال 1389 هجری قمری مطابق 1969 میلادی در قاهره به طبع رسیده است.(12)
12 – کتاب نتائج الفکر فِي علل النحو، که آن را با تحقیق دکتور محمد البناء دانشگاه قاریونس (بنغازی لیبیا) در سال 1398 هجری قمری منتشر نموده است.(12)
13 – تفسیر سوره یوسف. کتاب مذکور مخطوط و در خزانة العامه رباط (المغرب) به شماره 31427 موجود است.(12)
14 – کتاب مسائل المفردات، که آن را محمد البناء تحقیق نموده، و می گوید: هفت مسئله در آن کتاب در موضوع نحو و هفت مسئله در موضوع تفسیر و حدیث است.(12)
15 – مجموعه اشعار. که شعر قبلی که آن را ابن دحیه نقل کرده یکی از نمونه های آن است.(12)
16 – کتاب المشروع الردی، در تفسیر.(11)
منابع و مآخذ:
1 – تذکرة الحفاظ – جلد چهارم – صفحه 1348 – به شماره 1099 – تالیف امام شمس الدین ذهبی – عربی.
2 – النجوم الزاهره – جلد ششم – صفحه100 – حوادث سال 481 هجری – تالیف جمال الدین أبوالمحاسن یوسف اتابکی – عربی.
3 – کشف الظنون – جلد پنجم – صفحه 423 – حرف عین – تالیف مصطفی بن عبدالله قسطنطینی حنفی معروف به حاجی خلیفه – عربی.
4 – الروض الأنف فِي تفسیرالسیرة النبویة تالیف سهیلِي – جلد اول – صفحه 6 و 7 – مقدمه بقلم مجدِي بن منصور بن سیدالشوری – عربی.
5 – وفیات الأعیان – جلد سوم – صفحه 119 و 120 – به شماره 371 – تالیف أحمد بن محمد بن إبراهیم بن أبِي بکر بن خلکان – عربی.
6 – شذرات الذهب – چلد چهارم – صفحه 457 و 458 – حوادث سال 581 هجری قمری – تالیف شهاب الدین ابن عماد حنبلِي – عربی.
7 – أعلام زرکلی – جلد سوم – حرف عین – صفحه 313 – تالیف خیرالدین زرکلی – عربی.
8 – أبوالقاسم السهیلِي و مذهبه النحوِي – از صفحه 43 الی صفحه 91 – تالیف دکتور محمد ابراهیم البناء – عربی.
9 – مسائل النحو والصرف فِي أمالِي السهیلِي – از صفحه 7 الی صفحه 12 – رساله ماسترِي غادة محمد أحمد أحمد نصر – عربی.
10  - آثار الأندلسیة الباقیة فِي اسبانیا والبرتغال – صفحه 257 – تالیف أستاد محمد عبدالله عنان – عربی.
11 - لغت نامه دهخدا – جلد نهم - صفحه 13863 – حرف سین - تالیف علامه علی اکبر دهخدا - به نقل از معجم المطبوعات – فارسی.
12 -  سایت جماعة العدل و الإحسان – مقاله الإمام أبوالقاسم السهیلِي – نویسنده خدیجه بوطربوش – تاریخ نشر 8 سبتمبر 2008 – عربی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

إبراهیم بن عبدالله هروی:

  -     حافظ استاد أبوإسحاق إبراهیم بن عبدالله بن حاتم هروِي ساکن بغداد شخصیتی متکلم، قارِي، صدوق و یکی از مشاهیر محدثین بوده، و اصل او از ه...